معنی دوست داشتنی
لغت نامه دهخدا
دوست داشتنی. [ت َ] (ص لیاقت) لایق دوست داشتن. محبوب. درخورد مهرورزی. قابل محبت و دوستی. درخور دوست داشتن. (از یادداشت مؤلف).
داشتنی
داشتنی.[ت َ] (ص لیاقت) درخور داشتن. سزاوار دارا بودن.
فارسی به انگلیسی
Cuddly, Dear, Favorite, Friendly, Likable, Likeable, Lovable, Pleasant, Simpatico, Sociable
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
تو دل برو
نازنازی
بسیار دوست داشتنی
نازنین
موجود دوست داشتنی
وجود نازنین
جذاب و دوست داشتنی
تو دل برو
حل جدول
مامانی
بسیار دوست داشتنی
دلبند، محبوب، دلربا
دوست داشتنی و زیبا
مامان
دلچسب و دوست داشتنی
باحال
فارسی به عربی
رائع، محبوب
فرهنگ معین
لایق داشتن، درخور داشتن، نگاهداشتن، حفظ کردن. [خوانش: (تَ) (ص لیا.)]
معادل ابجد
1235